« نفرت »

( ورس یک )

من بداخلاق نیستم
اگه بداخلاقی دیدی خب حقت بوده
من بد دهن نیستم
اگه فحش شنیدی واقعیت بوده
من بی احترام نیستم
اگه بی احترامی دیدی رفتارت بد بوده
من بی احساس نیستم
اگه عشق ندیدی جاش نفرت بوده

خب دیگه شرو کم کن
خودتو سرگرم کن
من باتو بُر نمی‌خورم
میخوای دور بزنی دور نمیخورم

خودم کندم در آوردم
جاکردم اصلا سُر نمیخورم
مثه تو پشت سر کسی گه نمیخورم
آره گه نمیخورم،گه نمیخورم

تورو از زیر نرا کشیدم بیرون
وقتشه دیگه روتو کم کنی
ولگرد ، خیابونی ، زیر خواب
مارو دیدی انگار که باکره بودی

یه نخبه ی ردیه دیوونه
حواسش هست منتظره گاف بدی
اما تو دهنو باز نکردی
اسکل دچار لکنت بودی

( کوروس )

دست از سرم بردار من اون آدم سابق نیستم
یه ژن وحشی دارم تو خودم اصلا آروم نیستم
نمیدونم دنبال چیم هیچوقت یجا ثابت نیستم
از شلوغی بدم میاد اما عاشق تنهایی زیستن

( ورس دو )

دچار دوگانگیم
هم مخرب هم سازندم
یوقتایی توی زندگی برنده
اما بیشترشو بازنده ام

هرچقدم پرس بشم
دوباره روپا و مثه یه جنگده ام
اگه زیردست و پام باشی
شرمنده باید از روت ردشم

ازت متنفرم
چجوری بگم تا متوجشی
خوبی کنم یادت بره
بدیامو میکنم تو چشات پاره شی

فقط بلد حرف بزنی
مفت بگی شل بگی اعتماد جلب کنی
کافیه چش منو دور ببینی
آره خوب دور میگیری