دو قطبی

(ورس یک)

( بدرد نخور آشغال گوشت اومدی روفرم پیچیدی به بازی ها گوش کن )

در رفتین از دستم همتون
حرفام نمیرفت تو کتتون
هیچوقت نفهمیدین فازم چیه
این روانی میده کار دستتون

عقل از سرم کلا پریده
خوردم زخم شدم یه دریده
آشنا با خودم با دوستام غریبه
تو اتاق در بسته چپیده

این توهمه یا دیوونگیه
زندگیم دچار بیهودگیه
کلافه سرخورده یجور دیگه
ببین چشامو یه میدون مینه

اعتماد رفت از دستم
ته هر راهی رفتم شکستم
ذهن آشفته و خستس
توی تاریکیم درا بستس

روانپریش و سختم
گاهی از خودم خستم
آمپر بچسبه هار و مستم
یهو بالا و پایین تو بستم

خفه خون بگیرین زر نزنین
گوشام پره از این حرفای الکی
مغزا بسته رفتارا آشغالدونی
اگه حرفی زدین لااقل پاش بمونین

( فرزاد جون یخرده هیجان لازمم،یه شوکی هم بده به این گرگوریا )

( ورس دو )

آره عصبیم دو قطبی سادیسم
دیکتاتور بی حس تو خالی
تو درودیوار از بس رد دادیم
مخ نمیکشه کردیم قاطی

رک بی پرده حرفامو زدم
حقیقتو میگفتم یه آدم بدم
به هیچکدومتون آسیب نزدم
تهش هرچی خواستین پس نزدم

اگه کم بودم شاید فرصت نبود
اگه تلخ بودم شاید حوصله نبود
اگه بد بودم شاید حال خوب نبود
ولی ته همه نبودنام پشتتون بودم

میدونستم تهش چی میشه
صبرتون آخرش لبریز میشه
این دری وریا یروزی تموم میشه
این دیوونه روال همیشگیشه

( خودتم میدونی اشتباه کردی چون من بدتو نخواستم البته قلبم اینو میخواد که همه آدما ردیف باشن،کمک کردن به اطرافیانمو دوست دارم.اما اینو همیشه یادت باشه هیچوقت یکی مثه من نمیاد از بدیاش بگه تا خوبیاشو توی رفتارش ببینی،واقعی بودن اینروزا کار هرکسی نیست اینکه درون و بیرونت یکی باشه من اون هیولای درونمو نشونت دادم حالا هم برو جایی که درت میمالنو میذارن بیشتر از این ارزش نداری. )